- کباب شدن
- بصورت کباب در آمدن، بریان و سوخته شدن، یا کباب شدن دل. متاثر شدن
معنی کباب شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رایج شدن رواج یافتن مدشدن
عمران پذیرفتن
آسیب دیدن، گزند دیدن
حیف شدن
مانع شدن
پاتیل شدن (پاتیل در پارسی برابر است با سیاه مست)، ویستن مست و لایعقل گشتن
بخواب فرورفتن
فاسد شدن ضایع گرداندن، پوسیدن گندیدن، ویران شدن، نابود گردیدن هلاک شدن، خشمگین شدن، پریشان شدن دل مشغول گردیدن
شکراب شدن میان دو کس. بهم خوردن ایجاد اختلاف شدن
گرد شدن خرد و نرم گشتن، یا غبار شدن زمین. کنده شدن زمین به نعل اسبان
بر آوردن کباب از سیخ و گوشت از دیگچه و غیره: (یک روز نمی کشی شرابی کز لخت جگر کشم کبابی) (ظهوری)
تهیه کردن کباب. یا کباب کردن کسی را. او را سخت اذیت کردن
تهی شدن خالی شدن: (حاصل آن شب چنان بپا بودم (بیا سودم) کز همه مغز ها کلاک شدم)، (انوری)
پرشدن لبریز گشتن: گزید او لب گه هستی که رو پیدا مکن مستی چو جام لبالب شد از آن میها لب ما را (دیوان کبیر 50: 1)
پاسخ شنیدن و قبول کردن
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
جتکاندن علت وجود چیزی شدن باعث شدن
دود شدن، تباهیدن نابود شدن
گشاده شدن، گشوده شدن، وا شدن، گشوده شدن گره
کنایه از آمادۀ کار شدن، دایر شدن
بازگشتن
کنار رفتنبرای مثال به اصل باز شود فرع و هست نزد خرد / هم این حدیث مسلّم هم این مثل مضروب (ادیب صابر - ۲۱)
کنایه از آمادۀ کار شدن، دایر شدن
بازگشتن
کنار رفتن
Opening
открытие
Öffnung
відкриття
otwarcie
abertura
apertura
apertura
ouverture
opening
การเปิด